تغییر
انسان هاي قوی
مي دانند چگونه به زندگي شان نظم دهند
حتي زماني که اشک در چشمانشان حلقه مي زند!
همچنان با لبخندي روي لب مي گويند
من خوب هستم
تغيير درپيش است ...
من با کتونیم قدم میزنم زیر بارون و به تو فکر می کنم
انسان هاي قوی
مي دانند چگونه به زندگي شان نظم دهند
حتي زماني که اشک در چشمانشان حلقه مي زند!
همچنان با لبخندي روي لب مي گويند
من خوب هستم
تغيير درپيش است ...
آدم ها به اندازه ی “ناگفته هایشان” از هم دور می شوند
نه به اندازه ی “قدم هایشان”…
گفتم ای فال فروش ، لای این بسته فال
“مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید” هم داری ؟
گفت : اگر بود کسی فال فروشی میکرد ؟
می شود دوستم باشی؟
طلوع که سر گرفت بگویی : روزت زیبا
غصه ام گرفت بگویی : هستم
دلگیر بودم بگویی : می شنوم
دلم می خواهد باشی،
جای همه نداشته هایم !
شاید یک روز یک نفر
جوری آدم را بخواهد که خواستنش به این راحتی ها تمام نشود !
“سیلویا پلات”